Wednesday, March 03, 2004

مبارزه با حجاب من درآوردی مُلاها

توی دانشگاه کلاسی نداشتم و داشتم طبقة دوم با جزوه هام ور میرفتم و نشسته بود لبة راه پله رو نرده های آهنی که اینجارو برای خودم کردم پاتوق و هنگامی که کلاس ندارم میرم اونجا و با جزوه ها و دوستانم ور میرم و اونجا برای من یک جای دنج برای فکر کردنه واون روز هم چون بعد ناهار بود و من تا شروع کلاس بعدی 2 ساعت داشتم رو میله های فلزی نشسته بودم و جزوها مو مرور میکردم که ناگهان از لای جزوه یه ورق به پایین افتاد که در این موقعه هم دو تا دختر چادری از طبقة پایین رد میشدند که کاغذ درست رفت زیر پای یکی از اونها و اون دختره به بالا نگاه کرد و دید که ورق از جزوة من پایین افتاد و رو به من کرد و گفت: من میارمش بالا و چون من دختر رو میشناختم زود خودم رو پایین رسوندم تا کاغذ رو ازش بگیرم و وقتی روبروش قرار گرفتم دیدم همون دختریه که من چند بار باهاش در مورد مسائل زنان باهاش دهن تو دهن شدم.
کاغذ رو ازش گرفتم و ازش تشکر کردم ، راستش اسمش میتراست و از بچه های ورودی 78 ، و درسش هم خوبه ، اما چیزی که هست اینه که اگه براتون بگم که تو دانشکدة ما من 3 تا دخترو سراغ دارم که همچون میترا زیبا باشن و یا حتی چند دخترتو کل دانشگاه میشناسم که مثل میترا خوشگل باشن ، ولی چیزی که باعث شده من با این دختر آشنا بشم زیبایش نیست بلکه من در سخنرانی های که به عنوان نمایندة بچه ها داشتم و چند بار در مورد حقوق زنها اینکه باید آزاد باشن با این دختر حرفم شده و این شده که با این دختر چند بار برخورد داشته باشم.
اما چیزی که میخوام در موردش صحبت کنم اینه که چرا دختری مثل میترا که از زیبای برخورداره، که کمتر دختری از اون برخورداره، باید اینچنین خودش رو زیر چادری مخفی کنه که تو دنیای امروز برای اون نمیشه توجیهی آورد ، اگه بخوام از دید اون به این مسئله نگاه کنم باید بگم اگه خداوند خالق این زیبای برای این زیبای رو نداده که شماها خودتون رو با چادر و غیره زشت نشون بدید چون اگه خداوند فکر میکرد که زشتی خوبه، انسان رو زشت میآفرید تا این زحمت به شما نیوفته که خودتون رو با چادر و غیره زشت جلوه بدین و اما اگه شما بگید که ما از خدا بهتر میدونیم اون دیگه یک مسئلة جداست ؟
اما انسان زیبا آفریده شد تا انسانها از دیدن هم لذت ببرند و به زندگانی هم امیدوار شن و اگه این فلسفه بر خلق انسان حاکم نبود خداوند اینقدر زیبای نمی آفرید و زنها نیز از این قاعده مثتثنی نیستند .
اگه انسان خودش رو زیبا نشون نده دیگه امیدی برای زندگی کردن باقی نمی مونه ، زیبای مربوط به همه میشه چه زنها و چه مردها ، ولی همین میترا که از این زیبای برخورداه اصلا ندیدم که به خودش ادوکلن یا عطری بزنه که از خودش عقلا بوی خوشی بیاد، اگه حالا بگیم موها رو بیرون گذاشتن از نظر شما خوب نیست پس این اودکلن زدن که دیگه جرم نیست ، جالب اینجاست که براتون بگم که همة دکترها و تمام دختران بهتر از من اینو میدونن که روسری یا مغنه یا چادر باعث میشه که موهای آدم بریزه و اگه این رو هر دینی به زنهاش الزام کنه ، من اینجا با جرات میگم که این دین نیست چون دین اومده انسان رو به سعادت برسونه، نه که اونو کچل کنه و زشت کنه و باعث بشه که هر وقت دخترای چادری ما تو کلاس صحبت کنن ، یکی از اون گوشه داد بزنه "کلاغ سیاه "؟
اینجا میخوام بگم که حجاب من در آوردی مولاها تو این مملکت باعث شده که نصف جمعیت فعال یک مملکت یعنی زنها و دختران اون مملکنت مثل کشور ما از کارای بیفتند و این حتی اگه چه در روحیه زنهای ما تاثیر گذاشته نیز باعث شده که مقدار زیادی از تعصبات بی جا و خطرناک در کشور ما بوجو بیاد که باعث شده که شاهد باشیم جان دختران و زنهای ما به خاطر این تعصبات خطرناک به خطر افتاده که خودم بارها شاهد بودم که زنان و دختران زیادی به خاطر بروز دادن زیبای خودشون به قتل هم برسند و این باعث شده که ازاین رو بنویسم که وظیفة ما وبلاگ نویسان است که با مطالبی که مینویسیم موجب آگاهی جامعه در این مورد شیم .
در اینجا من باز از "حسن آقا "میخوام که در این مورد هم پا پیش گذاشته و یک سایتی رو برای مبارزه باحجاب به راه بندازن تا مگه بشه از این راه بتوان با این تعصبات و کاهش روحیه زنان و دختران ایران گامی برداشت .



........................................................................................

Sunday, February 29, 2004

آزادی بدون قیدو شرط زندانیان سیاسی
مدتیه هی داریم داد میکشیم که به داد زندانیان سیاسی و دانشجویان مبارزی که آلان تو زندانهای رژیم دارن شکنجه میشن باید برسیم ، ولی کو گوش شنوا ، تا اونجای که من اطلاع دارم به جز چند وبلاگی ، وبلاگان دیگه همه چیز مینویسن الا این مطلب رو، راستش اگه این وظیفة ما وبلاگ نویسان نیست که با تحت فشار گذاشتن رژیم باعث آزاد سازی بچه های مبارزی شیم که برای ما مردم به زندون افتادن ، اگه ما نگیم پس کی بگه ؟؟
مای که صاحب یک قلمی هستیم که میتونیم با اون قلم به اطلاع همة جهانیان برسونیم که اینجا ایرانه و اینجا چه کارها که نمییشه ، اگه مانگیم و ما ننویسیم پس کی بگه اگه ما نتونیم این کار کوچیک رو انجام بدیم پس این وبلاگ به چه دردی میخوره ؟
یکم منصف باشید اگه ما وبلاگ نویسان تو این راهی که مردم و دانشجویان برای آزاد سازی ایران قدم برداشتن با اونا همراه نباشیم و اونها رو حمایت نکنیم پس این وبلاگها که هر روز هم به تعداشون اضافه میشه به چه درد میخوره ، باید نوشت که چه ها به سر زندانیان سیاسی که نمییاد ، اما چیزی که من شاهد اون بودم که به جز چند وبلاگی که مطالبی در این مورد نوشتن ، وبلاگهای اهمیتی به این موضوع نمی دن.
امروز که داشتم وبلاگ دوست عزیزم رو" حسن آقا" رو میخوندم دیدم که مطلبی در این مورد نوشته که باعث خوشحالی من شد البته "نت پد ایرانی" هم در این کار پیش قدم شده و برای من باعث افتخاره که در بین وبلاگ نویسان مطالبی رو میبینم که دارن از مبارزات بچه های این مرزو بوم حمایت میکنن و تو این راه هم همیشه این مبارزان روتنها نمی زارن .
باید به یاد داشته باشیم که از ذهن ما هنوز مبارزات دانشجویان دانشگاه تهران و تبریز و جنایات رژیم پاک نشده و نخواهد شد ، هنوز هم "محمدی ها" و "باطبی ها" ازرویدادهای 18 تیرو 19 تیر دانشگاه تهران و تبریز در زندانهای رژیم وجود دارن که ما باید از اونها حمایت کنیم تا بلکه این فشارها به کار آید .
این وظیفة ما وبلاگ نویسانیست که تو این محیط دارای ابزاری هستیم که تو تمام دنیا بسط داره و این برای ما یک فرصته که از این برای انجام دادن وظیفمون استفاده کنیم.
راستش من هم همچون "نت پد ایرانی " از "حسن آقا "میخوام که سایتی رو برای این کار به راه بندازه تا همه دست در دست هم و متحد برای آزاد سازی و ریشه کنی این رژیم
دست به کار شیم که اگه امروز این کارو نکنیم فردا برای این کار دیره.



........................................................................................

Home