Friday, August 01, 2003

این هم از درد دل من
این مطلب از اون مطلب های که میشه در موردش فکر کرد،
راستش تو روز نامه خوندم که "یک دختر 13 ساله به وسیلة برادر خودش
به قتل رسیده،اون هم به خاطر اینکه این دختر در ازای یک میلیون تومان
به یه پیرمرد فروخته شده ،تا همسر این پیرمرد شه،ولی چون این دختر از
خونه فرار می کنه و نمی خواد که با این پیرمرد زندگی کنه،پس از اینکه
برادرش اونو پیدا می کنه و اونو مجبور به برگشت به خونه می کنه و دختره
از این کار سر باز میزنه ،اونو به قتل می رسونه".
واقعا برام وحشتناک این خبر و مهمتر از اون درک این خبر.
فکرشو که می کنم به این نتیجه می رسم که این دختر چه بدبخت بوده ، که
حتی نتونسته پا از کودکی فراتر بزاره و طمع واقعی زندگی رو درک کنه،
برام خیلی وحشتناک درک چیزی که اصلا برام قابل هضم نیست که چرا باید
تو مملکتم چنین چیزهای اتفاق بیفتوده ، کودکی که باید تو سن 13 سالگی به فکر
بازی با همسنو سالاش باشه ، تو فکرش آرزوهای بزرگ رو پرورش بده ، و
در آغوش خانواده به فکر ساختن آینده باشه،باید طمع مرگ رو بچشه.واقعا گناه کودکی
13 ساله چیه که باید تو دام تعصبات و جهالت یک عدة بیفته که فکر می کنن
وقتی دختری 9 سالش شد، باید شوهر کنه،آره باور این برای یک انسان مشکله
که چه چیزی به یک خانواده اجازة این کارو می ده که دست به این کار بزنه؟
چیزی که تو این خبر به چشم می یاد،مبلغی که این دختر به فروش رسیده،نباید قافل شد که
خانوادة این دختر چه وضعیت اقتصادی(اون هم تو سیستان و بلوچستان) متوجهشون بوده که
راضی شدن دخترشون رو به یک چنین مبلغی بفروشن تا لااقل بتونن چند صباحی با این
پول امراره معاش کنن،ولی جای سوائل اینجاست که چرا باید در تهران مردم انقدر قدرت
اقتصادی داشته باشن که یک منطقه از تهران مثل جردن خونه ها با میلیارد خریدو فروش بشه
و ماشینهای چند ده میلیونی زیر پای مردمش باشه و یک جای مثل سیستان مردم به نون شبشون
محتاجشن که جگر گوششونو به یک میلیون بفروشن ، تا مگر چند صباحی زندگی کنن.
این چه اقتصاد و جامعه ایه که یک طرفش مردم از رفاه به ستوه آمدن و در طرف دیگرش
مردمی از گرسنگی، انصاف آیا این است که همسنوسالان این دختر بچه در تخته خوابی چند میلیونی
در جردن آرامش را حس کنن و دختر بچه ای همچون این کودک 13 ساله در قبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته این را نیز نباید از نظر دور داشت که کسانی هم در این کشور باعث شده اند که
مردم به خود این حق را بدهند که کودکشان را به مبلغی ناچیز بفروشن(زیرا کجاست خانوادهای که
به خاطر مشکلات اقتصادی دختر خود را بفروشد)تا از آن طریق امرار معاش کنن.که این ناشی
از جهالتی است که در کشور ما از ناحیه دین به مردم ما وارد شده ،که در زمانی، فلان کس گفته
که دختری نه ساله برای زندگی زنان شوی آماده است و این خانواده از این طریق به خود حق می دهد
که دختر خود را بفروشد.
از خودم می پرسم که تو کجای دنیا مردا برتر از زنا هستن ، تو کجای دنیا یه بچة نه ساله رو شوهر میدن، تو
کجای دنیا دینی می تونی پیدا کنی که چنین اجازه ای به مردم می ده ،واقعا چرا باید چنین
چیز های رو بشنویم .
پس اون تمدن ایرانی کجا رفت ، کجا رفت اون تمدن کوروش کبیر ، کجا رفت اون ایران
آباد ،کجا رفت اون ایرانی که پیش به سوی تمدن بزرگ می رفت .
گاهی از مرد بودن خودم خجالت می کشم ، از مرد بودن خودم تو این مملکت متاسفم، وقتی این
چیزهارو می شنوم از خودم می پرسم ،واقعا چی باعث می شه یه پسر به خودش اجازه بده
و تو خودش این قدرتو حس کنه که زندگی یک دختر یا زن رو بگیره و بعد با خونسردی بگه که من غیرتی
شدم؟؟؟، بعد به خودم می گم که چرا که نه ، تو مملکتی که ممد علی میشه رهبر و بی سوادیهای
همچون مولاها برای این تاریخ و تمدن ، قانون نویس میشن باید انتظار این خبر ها رو داشت.
انوقته که به عنوان دانشجو به خودم اجازه می دم تا مبارزه کنم تا مگر فردا برای دختری نه ساله
وقته شوهر کردن نباشه ، تا پسر بچه ای احمق و مردی به خاطر مرد بودنش به خودش حق تعرض به
حقوق زن هارو نده ،اگر چه ممکنه که خیلی از این مردم منو بی دین بدونن ، و منو از جهنم بترسنون
و منو به راه دین بخوانن ولی من و تمام دانشجو ها از این لافها نمی ترسیم که شنیدن این خبرها برای ما
کمتر از جهنم نیست .
اگر چه دین برای ما شده فقط جهنم و بهشت.
این هم از دل من.....



شاید فردا بهتر باشد.
دیروز فیلم "بدون دخترم هرگز"که از یک کانال ترکیه پخش می شد دیدم
وباورم نشد که این فیلمو در آمریکا ساختن.
اما در مورد این فیلم باید بگم ، که این فیلم گرچه به صورت افراطی بر ضد کشوری پر کهن
چون ایران ساخته شده بود، ولی فارغ از این افراطی گری ها باید بگویم که این فیلم تمام
واقعیت های ایران پس ازشاه را به خوبی نشان می داد و به خوبی نشان می داد چگونه کشوری پر کهن
و متمدن چون ایران چگونه به کشوری عقب افتاده ومنفور تبدیل می شود. این فیلم از نظر من
به بهترین نحوه نشان داد که دین ، چگونه ایران را به سرای تبدیل کرده که در آن زن یعنی
به معنای واقعی مساوی برده، و برای ما ایرانیان گرچه سخت است باور این فیلم ،
ولی در نظر من این فیلم به صورت کامل واقعی بود.
شما در نظر بگیرد اگر به عنوان یک خارجی که اصلا در مورد ایران اطلاعی
نداشته باشد، این فیلم را ببیند در ذهن خود چه فکری در مورد ما خواهد کرد و
این برای ما ایرانیان یعنی مرگ واقعی در دنیای واقعی.
اما من به شما می گویم که این کشور نیاز به مبارزانی دارد که این کشور را از این
وضعیت نجات دهد.
شاید تصویر فردای ایران ،زیباتر باشد.
به امید آن روز.....



........................................................................................

Home