|
|
Saturday, February 22, 2003
● دلتنگی امروزم
........................................................................................بگذریم از این سرزمین نا کسی تا با ران ببارد و این ندای به خاطرات تلخ ما خواهد بود تا بگذرد. وباز بگذریم از آسمان تا دوباره بگیرد تا بلکه زمین هم بخندد و دوباره معنای زنده بودن را از روئیدن ،لاله هاتجربه کند. بگذریم از کوچه های تنهای بگذریم از هر چه پایان است بگذریم از دلهای پاره پاره و باز بگذریم از یادهای مردم کوچه بازار تا معنای زیستن در خاطر ما تبلور یابد. و اینک که در حال گذر از هر بی کسیست باز باید گذشتن را آموخت. تا بگذریم از نگاه کودک یتیم کنار خیابان اگر شود گذشت. اگر بشود گذشت......... □ نوشته شده در ساعت 9:47 AM توسط babak Thursday, February 20, 2003
● فمینیست علیه زنان نه مردان
چند روز پیش در گاهنامة بچه های روانشاسی به مطلبی با عنوان ریشه های پیدایش "فمینیست" یا به قول نگارنده مقاله،"جنبش علیه مردان"برخوردم که بسیار برام جالب بود. با صحبت کردن با نگارنده این مقاله که یک خانوم منطقی و با استدلال بود به مو ضو عاتی برخوردم که تا حالا با اونها سرو کار نداشتم .وقتی از نگارنده در در مورد علت نوشتن این مقاله پرسیدم ایشان با نهایت درایت ومنطق به من گفتن که مگر زن و مرد بدون هیچ مزیتی بر هم آفریده نشده اند، پس قبول این مطلب از سوی زنان نشان از قبول کردن این قشر با" برتری مردان بر زنان" است و اینرو من به عنوان یک زن جامعه قبول نمی کنم .جالبتر از اینکه این خانوم چون خودشان هم وبلاگی دارن علت دیگر نوشتن این مقاله را افزایش این مطالب در وبلاگهای که توسط خانومها اداره می شود عنوان کردن واز اینکه این مطلب به صورت یک اپیدمی در وبلاگهای خانومها درآمده بسیا رنا راحت بودن.من با اجازه از نگارندةاین مقاله قسمتهای از این مقالة با ارزش را که در بین مقاله های گاهنامه های هفته عنوان" بهترین مقاله هفته" را در بین 40هفته نامه و گاهنامه های هفته بدست آورد(وبگذریم که چه غوغای در دانشکدة روانشناسی چند خانوم بی منطق برپا کردن). فیمینیست علیه زنان نه مردان "وقتی به چنین کلمه زیبای هر زن ایرانی می رسد در خود احساسی پیدا می کند تا انتقام نیاکان هم جنس خود را که در زمانهای گذشته در زیر یوغ مرد سالاری جامعة ایرانی قرار داشتن،بگیرند .ولی سوائلی که در این بین به ذهن من به عنوان یک دانشجوی زن این جامعه و یا بهتر به عنوان یک زن می رسد این است که آیا هر زنی با هر طرز فکری که دارد می تواند با معنا دادن به این کلمه حقانیت خود را تساوی حقوق زنو مرد را ثابت کند که اگه این چنین بود وضعیت زنان ما بدین شکل نبود . ولی باز به این نکته می رسم اصلا چرا ما باید وظیفة اثبات این موضوع را به عهده بگیریم و چرا جامعه این را قبول نکند .زیرا اگر من به عنوان یک زن این موضوع را در کت جامعه فرو کنم باید یک چیز دیگر را هم بدون هیچ اما و اگری قبول کنم و آن هم ضعف خودم را در قیاس با مردان، که غرور من به عنوان یک زن آن را قبول نمی کند که اگر قبول کنم دیگر با هیچ چیزی نمی توانم حقانیت خودم را ثابت کنم و این یک فاجعه به تمام معناست". نگارنده در بخش دیگه ای از مقاله اش اشاره می کند که: "باید قبول کرد که در جامعه ایرانی زنان جامعه با مشکلی به نام "مرد سالاری" مواجه هستن ولی این مشکل را نمی توان با نوشتن چند تا مقاله در تفهیم تساوی حقوق زن و مرد به کسانی که اصلا نمی دانن این کلمه اصلا به چه معنایست ،حل کرد. زیرا اگر گذشتگان زن ما در این مورد غفلت نمی کردن ما در زیر یوغ کسانی که غیرت را برای خود سپر کردن نمی بودیم و حالا می توانستیم به ابراز اعقاید و احساساتمان با تمام قدرت بپردازیم و باز اگر اینگونه می شد دیگر لازم نبود که من وقتم را صرف چیدن کلماتی در کنار هم کنم تا به چند تا دختری که کلمیه فیمینست را برای خود دلیلی قانع کننده در اثبلات حقانیت خود کرده اند و "ره چند ساله را یک شبه می خواهند بپیمایند"صرف کنم. اما اگر کوتاهی شده باشد از سوی پدران و مادران خود ماست.زیرا وقتی پسری در خانوادة خود شاهد بد رفتاری پدرش با مادرش است و در هر کاری به عینه شاهد به رخ کشیدن زن بودن مادرش به وسیلةپدرش می شود ،دیگرنباید انتظار داشت که این فرد در آینده حقوق زنان رارعایت کند، گوی اینکه بخواهی به حیوان جدول ضرب یاد دهی. و اما مشکل دیگری که در این بین وجود دارد این است که اعظم زنان ما در هنگام ازدواج دارای استقلال مالی نیستن و مجبور به سازش به زندگی می شوند که بیشتر به زندانی شبیه است که در آن زن به عنوان عنصری فرمان برست که در یک کلام تابع دستورات است و این طریقة زندگی با گذشت چندین سال بدون تغییر مانده و این می شود که چند دخترک می خواهند با کلمه ای به نام فیمینست آن را تغییر دهند. آن هم در قرنی که دیگر زن یا مرد بودن مهم نیست بلکه منطق در آن برتریت را مشخص می کند." و اما به نظر من در قرنی کنونی که به قرن فکر ،اندیشه و افکار شهرت دارد دیگر برتریت را زن یا مرد بودن مشخص نمی کند بلکه در این قرن هر کس از لحاظ افکار و منطق واندیشه داری عمق دید باشد می تواند برتر باشد که این موضوع دیگر به زن یا مرد بودن و حتی کوچک و بزرگ بودن نیز در آن دخیل نیست و این همان بازی شطرنجیست که درآن هر کس با هر سنی می تواند در آن شرکت کند و در آن تظمینی برای مات شدن نیست. در آخر باید گفت که دیگر نمی توان برتریت را با کلماتی چون فیمینست(قابل توجه خانومهای فمینیست وبلاگ نویس)ثابت کرد. تا بعد... □ نوشته شده در ساعت 11:37 AM توسط babak
● دلتنگی امروزم
........................................................................................کاره این روزام شده گشتو گذار در سرزمین بی کسیم گشتو گذاری از عمق دردهایم به انتهای بی کسی و اینه که دارم ذره ، ذره در راه بی درخت دارم این جسم رو می کشم. روح را تا کجا باید کشید که در سرزمین بی کسیم جای برای آن ندارم. و این یعنی صدای گیتاری که دیگر صدایش خوشی نمی آورد. کاش می شد در سرزمی بی کسی هر کسی درخت سبز کشید کاش می شد در آن آفتاب محبت نقاشی کرد. دانة لالة قرمز را در دلش کاشت. و در آسمان سیاهش رنگ زیبای،آبی کشید. و اینست که دارم درد میکشم و همچنان درد می کشیم .باز هم مرا بخوان ای آسمان تا از این بی رنگی نجات یابم. تا از این صدای درختان سبز دیروزو،خشک امروز رهای یابم که دیگر عشق دیگری برای دادن ندارم. که دیگر عمری ندارم. کاش می شد در سرزمین بی کسی.... □ نوشته شده در ساعت 11:30 AM توسط babak
|
چگونه يک وبلاگ فارسی بسازيم مبدل یونیکد : مدرسه وب ندا خورشیدخانوم دخترکشیطان قاصدک ابزارهای فارسی حسن سربخشيان نيک آهنگ کوثر گالری نفيسه کودکان ايران موزيک گردون موزيک روز سکتور صفر جاودانگی يک کليک برای هميشه قصه گوی شب خاک غريب نوشی و جوجه هاش چرا نگاه نکردم؟ دامون مقصودی هوشنگ گلمکانی لولی فولکس منيرو ...شب بود، ماه پشت ابر بود سارا درويش بانوی شرقی آليس در سرزمين عجايب ميزگرد يکنفره زنانه ها نياز آوای زمين سرو سايه پوست انداختن !!شپلق !آدم نصفه نيمه عمو گارفيلد زهرا منا عاليجناب ايکس شرقی بن-بست عمو حميد عرق سگی عمو حميد و بروبچ گل يخ آدم و حوا ويشکا خوابگرد |